خیلی دیره


خوابم از سرم پریده...تازگیها میترسم...


از ادمهای بد دلو حسود... ادمهای درو و دورنگو دغل باز...ادمهایی که اگر کوچکترین برتری در تو ببینن تا اخرین نفس نفرینت بکنن...میترسم....


از نگاهت ریا و حسادت میباره...




کاش هیچوقت اینجا نمیومدی هم مدرسه ای...





چه عشقی... چه کشکی...

از اینکه به من به یک زن به عنوان یک کالا نگاه میکنید...حالم بهم میخوره


از اینکه با ایراد گرفتن از جزع جزع اعضای بدنم خودتو به بدرد نخوردن من راضی میکنید...حالم بهم میخوره


از اینکه بدون شناخت درون من براحتی از من  میگذرید...حالم بهم میخوره


از اینکه منو با پول و مقام و تحصیلات میسنجید...حالم بهم میخوره







عشق رو فقط باید توی رمانهای فارسی یا فیلمهای هندی پیدا کرد