باز امروز نشستم کلی ابغوره ریختم

ای کاش یکم لاغر بودم

ای کاش یکم قیافه زیبایی داشتم

ای کاش یکم اوضاع از اینی که هست بهتر میشد

ای کاش یک دوست خوب و مهربان داشتم

ای کاش میشد با یکی دو کلمه درد و دل کنم

ای کاش انقدر حالم بد نبود

ای کاش میمردم

نگران

جدیدا خیلی در مورد خودم احساس نگرانی میکنم

بشدت افسرده ام

دیشب کلی اهنگ غمگین ترکی گوش کردم و پا بپای اهنگها تا نصفه های شب اشک ریختم

نه این که از همه عالم و ادم بدم بیاد اما...همش میخوام تو حال خودم باشم

خیلی میترسم

ادم بدبخت

امروزم هم مثل هر روز با گریه گذشت.

وقتی ازمن میپرسیدند چطوری میگفتم دندون درد بیچاره ام کرده.

و در واقع دروغ هم نمیگفتم فکم مثل خیلی وقتهای دیگه بیحس بود.

اما تحمل قلب شکسته ام خیلی سخت تر از درد جسمه.

 

کاش یک راهی پیدا میشد و من از این بلاتکلیفی نجات پیدا میکردم.